ایران - انفجار نور

  • ایران

  • نویسنده : محمد رضا تقی‏لو:: 86/11/28:: 9:37 عصر

    آسمان تیره و تار است و زمین خون آلود

    عاشقان خسته، طفلند، زمین کند و خمود

    باز تاریخ ز رخساره عرق می‌ریزد

    باز خون است که از قافله بر می‌خیزد

    آنچنان مرد عرب حادثه‌ای می‌سازد

    که زمین تا به ابد رنگ رخش می‌بازد

    آری آن مرد عرب باز همان مرد عرب

    عزت فاطمه و خون علی، عشق طلب

    حادثه، حادثه‌ی کفر براندازی اوست

    سوخت شمع و نفس گرم ولایت از اوست

    سال‌ها می‌گذرد، باز زمین می‌چرخد

    گویی این بار به این سوی زمین می‌چرخد

    هان که مقصود از این سوی زمین ایران است

    خانه‌ی ماست ولی خوابگه دیوان است

    پیر تاریخ زمین سینه‌ای از خون دارد

    دیده‌اش از ستم شاه لعین می‌بارد

    شاه گفتم، پسرانی ز پدرها بدتر

    آریا مهر زمان، لیک زسگ هم کمتر

    جام خون است که در حادثه‌ها می‌نوشد

    خوک پستی است لباس بشری می‌پوشد

    در بهمنی خونین‌تر از فصل شهادت

    در محشری بالاتر از روز قیامت

    آخر کسی آمد که از جنس خدا بود

    روزی که شیطان تک سوار سینه‌ها بود

    ایران زچنگ شاه اهریمن درآمد

    بت‌ها شکست و تیره‌روزی‌ها درآمد

    او رهبر فرزانه ایران زمین بود

    تنها نه ایران، رهبر دنیا و دین بود

    آری، همان بابای دل‌های شکسته

    بابای دستان فقیر و پینه بسته

    کوچش جهان را میزبان غصه‌ها کرد

    روحش دریا بود، دنیا را رها کرد

    ای مسلمین بعد از خمینی جان او هست

    او نیست اما گوهر ایمان او هست

    دلدادگان ننگ است رهبر تک بماند

    ذریه‌ی زهرای اطهر تک بماند

    ما با ولایت تا قیمات رهسپاریم

    ما عاشقیم، با امرا و جان می‌سپاریم

     


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    ایران - انفجار نور