انفجار نور
نویسنده : محمد رضا تقیلو:: 87/12/1:: 5:0 عصر
به لاله در خون خفته شهید دست از جان شسته
قسم به فریاد آخر به اشک لرزان مادر
که راه ما، باشدا راه تو، ای شهید
همه به پیش 2 بیک صدا جاویدان ایران عزیز ما
به لاله در خون خفته شهید دست از جان شسته
قسم به فریاد آخر به اشک لرزان مادر
که تا آخرین نفس راهت را ادامه خواهیم داد ای شهید
قسم به اسم آزادی به لحظهای که جان دادی
به قلب از هم پاشیده شهید در خون غلتیده
که راه ما، باشدا راه تو، ای شهید
همه به پیش 2 بیک صدا جاویدان ایران عزیز ما
قسم به اسم آزادی به لحظهای که جان دادی
به قلب از هم پاشیده شهید در خون غلتیده
که تا آخرین نفس راهت را ادامه خواهیم داد ای شهید
قسم به عزم همرزمان ستم کشان با ایمان
به خستگان جان بر کف ، دلاوران همپیمان
که راه ما باشدا راه تو، ای شهید
نویسنده : محمد رضا تقیلو:: 87/11/29:: 5:0 عصر
آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو
خون جوانان ما میچکد از چنگ تو
ای ز شرار ستم، شعله به عالم زده
امن و امان جهان، یکسره بر هم زده
بر سر هر خرمنی، در دل هر گلشنی
آتش بیداد تو، صاعقه غم زده
ثروت اندوه تو، خون دل تودههاست
کین تو بر سینهها دشنه ماتم زده
دزد جهانخوارهای، دیو ستم بارهای
عقرب جرارهای، روبه مکارهای
جور و جفا در تو هست مهر در تو نیست
زهر بلا در تو هست شهد شفا در تو نیست
در همه دور زمان، چون تو ستمکاره نیست
عامل هر فتنهای صلح و صفا در تو نیست
در همه گیتی بپاست نائره جنگ تو
گوش جهان خسته از طبل برآهنگ تو
مظهر شیطان توئی دشمن انسان توئی
ای همه اهریمنی سر خط فرهنگ تو
رسم تو عصیانگری، کار تو ویرانگری
تیره شده عالم از حیله و نیرنگ تو
دشمن هر ملتی موجب هر ذلتی
سایه هر وحشتی فتنه هر امتی
جور و جفا در تو هست مهر و وفا در تو نیست
زهر بلا در تو هست شهد وفا در تو نیست
در همه دور زمان، چون تو ستمکاره نیست
عامل هر فتنهای صلح و صفا در تو نیست
آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو
خون جوانان ما میچکد از چنگ تو
نویسنده : محمد رضا تقیلو:: 87/11/29:: 5:0 عصر
بوی گل سوسن و یاسمن آید
عطر بهاران کنون از وطن آید
جان زتن رفتگان سوی تن آید
رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
بگذرد این روزگار تلختر از زهر
بار دگر روزگار چو شکر آید
هرچه مجازد زبند و حسب درآید
عمر فساد و ستم دگر بسر آید
چشم یزید زمان ز حدقه درآید
رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
بگذرد این روزگار تلختر از زهر
بار دگر روزگار چو شکر آید
بوی گل سوسن و یاسمن آید
عطر بهاران کنون از وطن آید
جان زتن رفتگان سوی تن آید
رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
نویسنده : محمد رضا تقیلو:: 86/11/28:: 9:37 عصر
آسمان تیره و تار است و زمین خون آلود
عاشقان خسته، طفلند، زمین کند و خمود
باز تاریخ ز رخساره عرق میریزد
باز خون است که از قافله بر میخیزد
آنچنان مرد عرب حادثهای میسازد
که زمین تا به ابد رنگ رخش میبازد
آری آن مرد عرب باز همان مرد عرب
عزت فاطمه و خون علی، عشق طلب
حادثه، حادثهی کفر براندازی اوست
سوخت شمع و نفس گرم ولایت از اوست
سالها میگذرد، باز زمین میچرخد
گویی این بار به این سوی زمین میچرخد
هان که مقصود از این سوی زمین ایران است
خانهی ماست ولی خوابگه دیوان است
پیر تاریخ زمین سینهای از خون دارد
دیدهاش از ستم شاه لعین میبارد
شاه گفتم، پسرانی ز پدرها بدتر
آریا مهر زمان، لیک زسگ هم کمتر
جام خون است که در حادثهها مینوشد
خوک پستی است لباس بشری میپوشد
در بهمنی خونینتر از فصل شهادت
در محشری بالاتر از روز قیامت
آخر کسی آمد که از جنس خدا بود
روزی که شیطان تک سوار سینهها بود
ایران زچنگ شاه اهریمن درآمد
بتها شکست و تیرهروزیها درآمد
او رهبر فرزانه ایران زمین بود
تنها نه ایران، رهبر دنیا و دین بود
آری، همان بابای دلهای شکسته
بابای دستان فقیر و پینه بسته
کوچش جهان را میزبان غصهها کرد
روحش دریا بود، دنیا را رها کرد
ای مسلمین بعد از خمینی جان او هست
او نیست اما گوهر ایمان او هست
دلدادگان ننگ است رهبر تک بماند
ذریهی زهرای اطهر تک بماند
ما با ولایت تا قیمات رهسپاریم
ما عاشقیم، با امرا و جان میسپاریم